مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ
مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ

سفر به مسجدسلیمان - پنجره های بسته شده

  با یاد و نام خدا

  سفر به مسجدسلیمان - پنجره های بسته شده

چند روز قبل برای دیدن خانواده رفته بودم مسجدسلیمان. طبق معمول پیاده در محله ی زندگی کودکیم یعنی بازار چشمه علی قدم می زدم. به چند نفر از دوستان از جمله آقای جعفری و شهنی کرم برخورد کردم و دیداری تازه کرده و کمی با هم صحبت کردیم. بهرام شهنی کرم طبق روال، به دنبال حل مشکلات محله بود و منتظر یکی از اعضای شورای شهر که به او قول داده بود بیاید تا با هم به محله سر بزنند.

  پس از آن پیاده به طرف کوی شهید موسوی ( سرکوره ها ) راه افتادم تا به منزل پدر ارباب سر بزنم و به قولی، تایم شیتم را امضا کنم. از کنار یکی از منازل قدیمی محله ( از خانه های قدیمی محله و با قدمتی حدود پنجاه سال ) که می گذشتم به منظره ی عجیبی برخوردم، این منظره، خانه ای که پنجره هایش را با سنگ و سیمان مسدود کرده بودند.  

 

 

  پنجره های قدیمی مختص منازل شرکت نفت با شیشه های کوچک حدود 25 در 25 سانتی متر. خیلی تعجب کردم عکسی گرفتم و رد شدم اما فکر این منظره رهایم نمی کرد. چرا پنجره های خانه ای که هنوز مسکونی است را با سنگ و سیمان پوشانده اند؟

  پس از کمی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که در گذشته وقتی کسی خانه ای می ساخت، سعی می کرد تعداد پنجره های بیشتری داشته باشد. این پنجره ها نقشی چندگانه داشتند، تامین نور بیشتر، تهویه ی هوا و استفاده ی بیشتر از هوای طبیعی، راهی برای ارتباط بیشتر با دیگران خصوصا همسایه ها و مهمتر از همه نشانه ی امنیت خاطر صاحب خانه و اعتماد به اطرافیان.

  امروزه استفاده از لامپهای کم مصرف ( که دروغی بیش نیستند) نیاز به تامین نور طبیعی را از بین برده، وجود کولرهای گازی سبب شده پنجره ها هم همیشه بسته باشند تا به موتور آن فشار نیایدو علاوه بر آن به تعویض هوا هم نیاز ندارند و در نهایت، وجود تلفن و امروزه موبایلها سبب شده که همه در اندک زمانی از حال هم باخبر شده و اطلاعات لازم در مورد حوادث مختلف را به دست آورند.

  اما به نظر من مهمترین عامل مسدود کردن پنجره های بیرونی منازل، عدم وجود اعتماد به اطرافیان و عابرین می باشد. اگر زمانی افراد در صورت نیاز حتی خانواده ی خود را به دست بزرگان محل و همسایه ها می سپردند، امروزه عدم اعتماد سبب شده حتی پنجره های خانه هم مسدود شوند. شاید شروع این انسداد از زمانی بود که همه حفاظ های مختلف روی پنجره ها نصب کردند و منافذ این حفاظ ها هر روز کوچکتر شد تا درنهایت به مسدود شدن پنجره ها رسید.

  ما که حتی اطراف قبرها را حصار می زنیم، چگونه می توانیم به زنده ها اعتماد کنیم؟ راستی به کجا می رویم؟    

داستان پُل دَک دَکو

  با یاد و نام خدا 

  داستان پل دک دکو

  در محله ی بازار چشمه علی مسجدسلیمان، یک پل پیاده رومعلق وجود دارد که در زمان شرکت نفت ساخته شده واین محله را با درمانگاه سابق شرکت نفت، ورک شاپ قدیم و جاده ی چهاربیشه مربوط  می کرد. از آنجا که هنگام عبور عابران تکان می خورَد، در گویش محلی به آن پُلِ دَک دَکو می گویند ( دَک یعنی لرزیدن و دَک دَکو یعنی لرزان ). از ساخت این پل حداقل 53 سال می گذرد چون خود من از سال 1341 که در محله ی بازار چشمه علی ساکن شدم، این پل را دیده ام. این پل دارای دو کابل قوی نگهدارنده است و سازه ی آن از دو لوله ی فشار قوی ( به قول قدیمی ها هَی پِرَیشِن ) به قطر 4 اینچ تشکیل شده که روی آن را با تخته های چوبی به عرض 30 سانتی متر، قطر 5 سانتی مترو طول تقریبا 3 متر پوشانده بودند.

  تا زمانی که شرکت نفت برسرکار بود، این پل مرتبا تعمیر ونگهداری می شد و هرگاه اشکالی پیش می آمد، سریعا برای رفع آن اقدام می شد از جمله یکبار که یک آدم شیرپاک خورده ای یکی از تخته های کف را برده بود، فردی به نام مَش یوسف ( مشهدی یوسف ) که نابینا هم بود، از فاصله ی به وجود آمده در بین چوبها پایین افتاد. او به شدت زخمی شده ولی از آنجا که عمرش به دنیا بود زنده ماند. قدیمی ها مَش یوسف را کاملا به یاد دارند. او نابینا بود و دکه ای در محله ای سرمسجد داشت. روزانه سه بارپیاده به بازار چشمه علی می آمد و اذان می گفت. یکی ازعجایب این مَش یوسف هم این بود که هروقت می پرسیدی ساعت چند است؟ دقیق جواب می داد.

  از مطلب دور شدم. پس از واگذاری منطقه به ارتش، طبق معمول تمام جاهایی که به ارتش واگذار شده، وضع به هم ریخت و ازجمله وضعیت پل دک دکو. یادم می آید در دهه ی 60 یکبار این پل تعمیر شد و از آن پس به امان خدا رها شد. سازه ی کف پل شکست و ارتش تنها به جوش دادن آن اکتفا کرد. روی تخته های کف پل را هم با پلیت پوشاندند تا کسی نتواند آنها را بردارد.

  ستون جنوبی پل کنار درمانگاه سابق شرکت نفت، ترک برداشته و سازه ی کف پل هم ایمن نیست. سوال اینجاست که اگر هنگام عبور افراد این پل قروبریزد که احتمالش هم هست، چه ارگانی مسئول است؟ و اگر کسی آسیب دید یا از بین رقت، چه ارگانی جوابگو است؟   

  عکسهایی که می بینید چندروز قبل از این پل گرفته ام و نفاطی که سازه ی پل جوش داده شده است، انحنای غیرطبیعی سازه و شکاف ستون جنوبی پل کاملا در عکسها مشخص است.

 

 

 

  

 

 

 

 

 

  راستی فکر می کنید بخش تیره رنگی که در آخرین عکس دیده می شود ( البته در عکس کمی تیره تر هم دیدهمی شود) چیست؟ بعید می دانم حدس هم بزنید. به شما می گویم. این بخش آبهای زابد، سطحی و قسمت اعظم آن فاضلاب مناطق بالاتر است که در اینجا یعنی زیر پل دک دکو جمع شده و علاوه بر تعفن شدید، منظره ی بسیار زشتی هم دارد.

  راستی مسئولیت این وضع اسفبار با چه ارگانی است؟

عکسی از مسجدسلیمان ( ورک شاپ )

  با یاد و نام خدا 

  عکسی از ورک شاپ پس از تخریب ساختمانهای آن 

 

ورک شاپ

عکسی از مسجدسلیمان - استخر قدیمی باشگاه مرکزی محله ی بازار چشمه علی مسجدسلیمان

  با یاد ونام خدا 

  عکسی از استخر قدیمی باشگاه مرکزی در بازار چشمه علی مسجدسلیمان 

 

استخر قدیمی باشگاه مرکزی 

عکسی و خاطره ای ( دبیرستان سینا )

  با یاد و نام خدا 

  عکسی از دبیرستان سینا 

 

دبیرستان سینا 

    با تشکر از آقای پروین که این عکس را در اختبارم گذاشتند.

عکسی و خاطره ای ( دبیرستان سینا )

  با یاد ونام خدا 

  عکسی از دبیرستان سینا   

دبیرستان سینا 

   با تشکر از آقای پروین که این عکس را در اختیارم گذاشتند.