مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ
مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ

سفری به مسجدسلیمان

  با یاد و نام خدا

  سفری به مسجدسلیمان

  هفته ی قبل رفته بودم مسجدسلیمان به قول بجه ها ولایت. سری به باشگاه کاوه زدم. آقای شهنی کرم را دیدم که با علاقه، همانند کسی که به وضعیت خانه ی خود می پردازد، چمنهایی را که پشت دیوار پلیتی باشگاه کاوه کاشته بودند آب می داد. به طرفش رفتم، سلام و احوالپرسی و خسته نباشید. ضمن صحبت گفت که مسئولان وعده داده اند که باشگاه را از ارتش خریده ودر اختیار بچه های محل قرار دهند و انتظار داشت که این کار زودتر صورت گیرد چرا که هرلحظه ممکن است ارتش زمین این مجموعه را همانند بقیه ی قسمتهای چهاربیشه تا بازار چشمه علی، ورک شاپ و غیره به کسی واگذار کند. من هم این دلمشغولی را دارم والبته سوالی که هرگز جوابش را نگرفتم، آیا ارتش حق دارد زمینهای این شهر را واگذار کند؟

  سپس وارد محوطه ی باشگاه شدم، نوجوانانی که با علاقه و شوق بازی می کردند، عده ای شوت زدن، گروهی دریبل کردن و بخشی کارگروهی را تمرین می کردند و چندنفری هم پینگ پونگ بازی می کردند. چندنفر از جوانان هم کنار ایستاده و ضمن تشویق، آنها را راهنمایی می کردند. باور کنید خیلی خوشحال شدم اگر دیگر صداری گوینده ی باشگاه که هنگام بازی لوتو می گفت: سه شماره، پنج شماره، لین و هوس و یا صداری تق و توق صندلیهای آهنی ارج که کارگران برای نمایش فیلم تابستانی می چیدند، شنیده نمی شد ولی صدای پراز شوق نوجوانانی که پس از مدتها جایی را برای ورزش کردن پیدا کرده بودند، صدایی بسیار دلنشین بود. ته دلم برای شهنی کرم، جاویدان و همه ی کسانی که برای تحقق این امر تلاش کرده بودند آرزوی موفقیت بیشتر کردم. هنگام بیرون آمدن چندتا عکس هم گرفتم خصوصا آرم باشگاه دارایی را که  دوباره روی در باشگاه کاوه نقاشی کرده بودند و آن را به همه ی دارایی چی های قدیمی محله ام تقدیممی کنم.. 

 

 

 

عکسی از مسجدسلیمان - تیم والیبال باشگاه دارایی

  با یاد و نام خدا 

  عکسی از تیم والیبال باشگاه دارایی   

  

  با تشکر از دوست خوبم آقای حسین گلریز که این عکس را در اختیارم گذاشتند