با یاد و نام خدا
عکسی از پالایشگاه گاز مسجدسلیمان
زمانی که تصمیم گرفتم عکسی از پالایشگاه گاز مسجدسلیمان روی وبلاگم بگذارم ( البته نمی دانم استفاده از واژه ی پالایشگاه درست است یانه چراکه این کلمه معمولا برای پالایشگاه نفت استفاده می شود)، به هرحال به یاد موضوعی مرتبط با آن افتادم و حیفم آمد آن را ذکر نکنم.
چند سال قبل که برای انجام کارهای ثبت نام فرزندم در تهران بودم، برای رفع مشکل برنامه ی کلاسهای هفتگیش باید به دکتر وطنی مراجعه می کردم. حقیقتش را بخواهید انتظار برخورد خشکی را داشتم ( شاید باتوجه به پیشینه ای که از برخی اساتید در ذهنم بود) ولی وقتی که این بزرگوار مرا دردفتر خودشان پذیرفته و خیلی راحت یا به قول ماپیرمردها خیلی خاکی روی صندلی کنار من و نه پشت میز کارشان نشستند، دریافتم که اشتباه کرده ام. به هر حال آقای دکتر وطنی با احترام مشکل برنامه ی درسی فرزندم را حل کرده و وقتی فهمیدند مسجدسلیمانی هستم، خوشحال شده و از وضعیت شهر پرسیدند و ضمن صحبتهایشان گفتند که طراحی این پالایشگاه را ایشان و دانشجویانشان برعهده داشته اند.
امروز که تصمیم گرفتم این عکس را روی وبلاگم بگذارم جا دارد از تلاش این بزرگوار و دانشجویانشان تشکرکنم که این پروژه علاوه برایجاد شغل چه در زمان ساخت و چه پس از راه اندازی پالایشگاه، سبب گردید که مردم محروم مسجدسلیمان پس از حدود یک قرن که بر روی منابع نفت و گاز زندگی می کردند بتوانند از گاز طبیعی، این نعمت خدادادی بهره مند شوند. برای این بزرگوار و کسانی که در هر بخشی از ساخت این مجتمع فعالیت داشته اند، آرزوی موفقیت و سربلندی دارم.