بایاد و نام خدا
یادی از جنگ
امروز 31 شهریورماه است، روزی که یادآور تلخترین، شومترین، اسفبارترین و بسیاری بدترینهای تاریخ این مرزو بوم، یادآور تجاوز ناجوانمردانه و غیرانسانی نیرو های عراقی به ایران است. یادآور هشت سال جنگ نابرابر و جنگی که در قالب هیچکدام از قوانین و قواعد بین المللی نگنجیده و نمی گنجد. حوادث و اتفاقاتی که در این مدت برای مردم افتاد در هیچ جای تاریخ نظیر نداشته است. جنگ با نیروهای خونخوار و تابن دندان مسلح عراقی که به هیچ اصل انسانی و بین المللی پایبند نبوده و از استفاده از هیچ سلاحی رویگردان نبودند.
اگر ژاپنی ها هنوز آثار بمبارانهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی را در تولد کودکان ناقص الخلقه می بینند، اگر ویتنامی ها بمبهای ناپالم امریکایی را به یاد دارند و اگر اروپاییان کوره های آدم سوزی هیتلر را از یاد نبرده اند، ما نیز هنوز خاطره ی تلخ رفتار غیر انسانی عراقیها، موشک باران مسجدسلیمان و دزفول، بمبارانهای کور جنگنده های عراقی، بمبارانهای شیمیایی … را از یاد نبرده و نخواهیم برد.
هنوزآن همشهری شهیدم را که در سال 1364 براثر اصابت موشک عراقی پودر شد و حتی جسدی از وی به دست نیامد، جسد همکار شهیدم محمد آذر در هنرستان شهید واقفی، ترس و هراسی که در چهره ی فرزندم در حملات هوایی می دیدم، اجساد لت و پار شده ی ساکنان پشت برج در حملات هوایی و موشکی عراقیها و …، همه را به یاد دارم و به اینها عواقب روحی ناشی از این اعمال سبعانه را اضافه کنید، پیامدهایی که هیچگاه دیده نشده و به حساب نیامده اند.
به راستی چه تلخ بود و چه زود هم فراموش شد. هنوز هم بسیاری از مردم این مرزو بوم از آسیب های ناشی از مواد شیمیایی رنج می برند و هر از گاهی شاهدیم که یکی از این عزیزان، این بزرگمردانی که پیکر بیمارشان نمایانگر سبعیت عراقی هاست، به خیل شهیدان می پیوندد. هنوز وقتی از کنار دبیرستان دکتر کرم زاده ( معلم سابق ) می گذرم، خاطره ی حمله ی وحشتناک موشکی سال 1364 را به یاد می آورم.
31 شهریور روز آغاز جنگ ددمنشانه ی عراق علیه ایران و یکی از تلخترین ایام زندگی ملت ایران را، به یاد هزاران نفری که به دست این خونخواران و به ناجوانمردانه ترین شیوه های ممکن به شهادت رسیده، مصدوم و زمینگیر شده اند، برای همیشه پاس بداریم.
بایاد و نام خدا
یادی از جنگ
31 شهریورماه یادآور تجاوز ناجوانمردانه و غیرانسانی نیرو های عراقی به ایران است. یادآورهشت سال جنگ نابرابر و جنگی که در قالب هیچکدام از قوانین و قواعد بین المللی نگنجیده و نمی گنجد. حوادث و اتفاقاتی که در این مدت برای مردم افتاد در هیچ جای تاریخ نظیر نداشته است. جنگ با نیروهای خونخوار و تابن دندان مسلح عراقی که به هیچ اصل انسانی و بین المللی پایبند نبوده و از استفاده از هیچ سلاحی نیز رویگردان نبودند.
اگر ژاپنی ها هنوز آثار بمبارانهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی را در تولد کودکان ناقص الخلقه می بینند و اگر ویتنامی ها بمبهای ناپالم امریکایی را به یاد دارند، ما نیز هنوز خاطره ی تلخ رفتار غیر انسانی عراقیها، موشک باران مسجدسلیمان و دزفول، بمبارانهای کور جنگنده های عراقی، بمبارانهای شیمیایی و … را از یاد نبرده و نخواهیم برد.
هنوزآن همشهری شهیدم را که در سال 1364 براثر اصابت موشک عراقی پودر شد و حتی جسدی از وی به دست نیامد، جسد همکار شهیدم محمد آذر در هنرستان شهید واقفی، ترس و هراسی که در چهره ی فرزندم در حملات هوایی می دیدم، اجساد لت و پار شده ی ساکنان پشت برج در حملات هوایی و موشکی عراقیها و …، همه را به یاد دارم و به اینها عواقب روحی ناشی از این اعمال سبعانه را اضاقه کنید، پیامدهایی که هیچگاه دیده نشده و به حساب نیامده اند. به راستی چه تلخ بود.
هنوز هم بسیاری از مردم این مرزو بوم از آسیب های ناشی از مواد شیمیایی رنج می برند و هر از گاهی شاهدیم که یکی از این عزیزان، این بزرگمردانی که پیکر بیمارشان نمایانگر سبعیت عراقی هاست، به خیل شهیدان می پیوندد. هنوز وقتی از کنار دبیرستان دکتر کرم زاده ( معلم سابق ) می گذرم، خاطره ی حمله ی وحشتناک موشکی سال 1364 را به یاد می آورم.
31 شهریور روز آغاز جنگ ددمنشانه ی عراق علیه ایران و یکی از تلخترین ایام زندگی ملت ایران را، به یاد هزاران نفری که به دست این خونخواران و به ناجوانمردانه ترین شیوه های ممکن به شهادت رسیده، مصدوم وزمینگیر گردیده و یا مفقودالاثر شده اند، برای همیشه پاس می داریم.