مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ
مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ

به یاد پدر

  با یاد و نام خدا

  به یاد پدر

  نوزدهم اسفند یادآور یکی از تلخترین روزهای زندگی من است، روزی که یکی از عزیزترین عزیزانم یعنی پدرم را از دست دادم، کسی که تا بود وجودش و اکنون که نیست نامش، اعتبار من بوده و هست.

                  هرجا که زمن نام و نشانی طلبیدند     آوازه ی نامش سند معتبرم بود

  می دانم حتما در دل خواهید گفت که تعریف بیش از اندازه می کنم، که هر کس دیگری هم که بود به همین اندازه برای پدر خود ارزش قائل می شد، که هر کس دیگری هم همین ها را خواهد گفت، که ...... ، قبول دارم ولی همین ها نشان می دهد که برای همه پدر به همین اندازه عزیز و مورد ستایش است چرا که، پدر است و تنها موجودی مانند پدر است که شایسته ی این همه تقدیر است. به همین دلیل است که بختیاری ها در گاگرِو های خود می گویند:

بوو دارون ای بوودارون، بُم نکنین ناز        بوو داشتم فَرخ بِه همه داشت

  در غروب چنین روزی بود که غروب کرد و این غروب را هرگز از یاد نخواهم برد. برای همه ی پدرانی که دیگر در بین ما نیستند مغفرت الهی را آرزو می کنم. بیایید قدر پدران را تا هستند، بدانیم.

                                                                         روحش شاد و یادش گرامی

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 14:47

ما همه
از حضور دیگری آمده ایم،
آمده ایم از حوالی امید و آدمی
آوازی بشنویم و برویم...
امید ادامه ی آدمی ست
و آدمی
ادامه ی آدمی...

روحشان شاد و یادشان گرامی...

سالم ممنون از اینکه به وبلاگم سرزده و پیام گذاشته و اظهار همدردی کردید. پیشاپیش سال نو شما مبارک. امید که سال خوب و پراز شادکامی داشته باشید. با سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد