مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ
مـسـجـدسـلـیـمـان

مـسـجـدسـلـیـمـان

عکسهایی از مسجدسلیمان، شهر اولین های شیرین و تلخ

عکسهایی از مسجدسلیمان ( نمره یک )

عکسهایی از مسجدسلیمان 

 

 

  

 

 

  با یاد و نام خدا 

  آقای سوارنژاد و یکی دیگر از همشهریهای عزیز روی وبلاگ پیام گذاشتند که ابن را که من فلکه ی نمره یک نامیده امدر اصل فلکه ی نمره چهل یا غلکه ی مجسمه است. با تشکر از این عزیزان عنوان مطلب را عوض کردم . امید که موفق باشند.

عکسهایی از مسجدسلیمان ( اداره ی مستغلات )

عکسهایی از اداره ی مستغلات شرکت نفت مسجدسلیمان  

 

 

 

 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسهایی از مسجدسلیمان  

 

 

 

 

  

  اگر به واژه های بختیاری علاقمند هستید، اینجا کلیک کنید

عکسهایی از مسجدسلیمان ( محله ی نمره چهل )

عکسهایی از محله ی نمره جهل مسجدسلیمان 

 

 

 

 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسهایی از مسجدسلیمان 

 

 

 

 

 

 

 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسهایی از  مسجدسلیمان 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسهایی از تانکرهای نفتی و مازوت ( نفت سیاه ) که در مناطق مختلف مسجدسلیمان توزیع می شد  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسهایی از مسجدسلیمان  

 

   نمایی از محله ی چهاربیشه در مسجدسلیمان

 

  

  نمایی از محله ی چهاربیشه در مسجدسلیمان

عکسهایی از مسجدسلیمان

 عکسهایی از مسجدسلیمان 

 

  

تصویری از بیمارستان 22 بهمن فعلی ( شیروخوزشید سابق ) مسجدسلیمان 

 

  

تصویری از بیمارستان 22 بهمن فعلی ( شیروخوزشید سابق ) مسجدسلیمان 

 

 

 

 

 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسی از ساختمان قدیمی اداره ی آموزش و پرورش مسجدسلیمان 

 

 

 

 

 

 

 

 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسهایی از پل پانسیون خیام در مسجدسلیمان  

 

 

 

 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسی از بیمارستان شرکت نفت 

  

عکسی از گاراژ شرکت نفت  

  

عکسی از میدان مقابل بیمارستان شرکت نفت 

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسیهایی از بیمارستان مرکزی شرکت نفت در مسجدسلیمان 

 

 

 

 

عکسی از دانشجو معلمان دانشسرای مقدماتی پسران مسجدسلیمان

عکسی ازدانشجو معلمان دانشسرای مقدماتی تربیت معلم پسران مسجدسلیمان به همراه کادر اداری و آموزشی دانشسرا ( ورودی مهرماه 1349 ) 

تبریک سال تحصیلی

 تبریک سال تحصیلی

  با یاد و نام خدا

  سال تحصیلی 92- 91 بر شما معلمان گرامی مبارک

  سال تحصیلی جدید آغاز می شود و بازهم  بچه ها با شور و شوقی زیاد به مدرسه می روند. می روند تا پشت میز و نیمکت بنشینند، با نام خدا یادگیری را شروع کنند و با هم بخوانند که:

                          ای نام تو بهترین سرآغاز        بی نام تو نامه کی کنم باز

  هنوز هم بوی خوش کتاب تازه و دفتر و قلم دلتنگم می کند وهنوز هم وقتی می بینم بچه ای دست در دست برادر یا بزرگترش به مدرسه می رود، یاد اولین روز مدرسه ام می افتم،  حسرتی و آهی .... .

  آغاز سال تحصیلی جدید را به همه ی همکاران فرهنگی درسراسر ایران  خصوصا به همکارانم در  آموزش و پرورش مسجدسلیمان  تبریک می گویم.

  و تبریک ویژه ای به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید  به تمامی همکاران بازنشسته ی آموزش و پرورش در سراسر ایران و بخصوص همکارانم در مسجدسلیمان  داشته باشم، دوستانی که به جبر گذر زمان از یادها رفتند ولی باید به یادشان بود. جا دارد از عزیزانی که دیگردر بین ما نیستند نیز یادی بکنیم و برایشان از درگاه خداوند رحمت و مغفرت الهی را آرزو نماییم.

یادی از جنگ تحمیلی

  یادی از جنگ

   بایاد و نام خدا

   فردا 31 شهریورماه است، روزی که یادآور تلخترین،  شومترین،  اسفبارترین و بسیاری بدترینهای تاریخ این مرزو بوم،  یادآور تجاوز ناجوانمردانه و غیرانسانی نیرو های عراقی به ایران است. یادآورهشت سال جنگ نابرابر و جنگی که در قالب هیچکدام از قوانین و قواعد بین المللی نگنجیده و نمی گنجد. حوادث و اتفاقاتی که در این مدت برای مردم افتاد در هیچ جای تاریخ نظیر نداشته است. جنگ با نیروهای خونخوار و تابن دندان مسلح عراقی که به هیچ اصل انسانی و بین المللی پایبند نبوده و از استفاده از هیچ سلاحی رویگردان نبودند.

  اگر ژاپنی ها هنوز آثار بمبارانهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی را در تولد کودکان ناقص الخلقه می بینند،  اگر ویتنامی ها بمبهای ناپالم امریکایی را به یاد دارند و اگر اروپاییان کوره های آدم سوزی هیتلر را از خاطر نبرده اند،  ما نیز هنوز خاطره ی تلخ رفتار غیر انسانی عراقیها، موشک باران مسجدسلیمان و دزفول،  بمبارانهای کور جنگنده های عراقی،  بمبارانهای شیمیایی …  را از یاد نبرده و نخواهیم برد .

  هنوزآن همشهری شهیدم را که در سال 1364 براثر اصابت موشک عراقی پودر شد و حتی جسدی از وی به دست نیامد، جسد همکار شهیدم محمد آذر در هنرستان شهید واقفی،  ترس و هراسی که در چهره ی فرزندم در حملات هوایی می دیدم،  اجساد لت و پار شده ی ساکنان پشت برج در حملات هوایی و موشکی عراقیها و …، همه را به یاد دارم و به اینها عواقب روحی ناشی از این اعمال سبعانه را اضاقه کنید،  پیامدهایی که هیچگاه  دیده نشده و به حساب نیامده اند.     

  به راستی چه تلخ بود و چه زود هم فراموش شد. هنوز هم بسیاری از مردم این مرزو بوم از آسیب های ناشی از مواد شیمیایی رنج می برند و هر از گاهی شاهدیم که یکی از این عزیزان، این بزرگمردانی که پیکر بیمارشان نمایانگر سبعیت عراقی هاست، به خیل شهیدان می پیوندد. هنوز وقتی از کنار دبیرستان دکتر کرم زاده ( معلم سابق ) می گذرم،  خاطره ی حمله ی وحشتناک موشکی سال 1364  را به یاد می آورم.

  31  شهریور  روز آغاز جنگ ددمنشانه ی عراق علیه ایران و یکی از تلخترین ایام زندگی ملت ایران را،  به یاد هزاران نفری که به دست این خونخواران و به ناجوانمردانه ترین شیوه های ممکن به شهادت رسیده، مصدوم وزمینگیر شده اند،  برای همیشه پاس بداریم.

عکسهایی از مسجدسلیمان

عکسی از دبیرستان سینا  

 

 

عکسی از مسجدسلیمان 

عکسهایی از مسجدسلیمان

  عکسی از فرودگاه مسجدسلیمان 

 

 

  عکسی از باشگاه مرکزی مسجدسلیمان 

   

 

 

 

   عکسی از دبستان سینا در بازار چشمه علی مسجدسلیمان 

 

عکسهایی از مسحدسلیمان

عکسهایی از محله ی بازار چشمه علی در مسجدسلیمان 

 

  

 

 

 

 

 

پل دَک دَکو